من در زمینه چاپ زیستی (bioprinting) کار می‌کنم ، جایی که هدف این است که با چاپ سلول‌های زنده در ساختارهای سه بعدی، بافتهای بیولوژیکی ایجاد شود.
 
ماه گذشته در فید خبری فیس بوک خود یک گزارش شگفت انگیز درمورد "اولین قلب چاپ شده سه بعدی با استفاده از سلولهای شخصی بیمار" یافتم. یک ویدئو یک قلب زیبا و به نظر سالم را نشان می‌داد که ظاهراً در درون یک خمره از مایع صورتی در حال شکل گرفتن بود.
 
خبری بزرگ! بر طبق یک الگوریتم ردیابی تأثیر، این گزارش توسط 145 رسانه خبری اطلاع رسانی شده است، 2،390 بار به 3.8 میلیون دنبال کننده (از تاریخ 27 مه 2019) توئیت شده است. مقالات در این باره در فیس بوک حداقل 13000 اشتراک دارند و فیلم‌ها در باره این گزارش بیش از 3 میلیون بار مشاهده شده است.
 
متأسفانه، بسیاری از این گزارش‌های رسانه‌ای مطابقت خوبی با علم اصلی ندارند.
 
گزارشِ بیش از حد از علوم پزشکی غیر اخلاقی و بعضاً خطرناک است. این مشکلی است که همه ما که در ایجاد و گفتن علم کار می‌کنیم می‌توانیم برای رفع آن اقدام کنیم.
 

چگونه آنها یک قلب را چاپ کردند

در مقاله علمی چاپ شده "قلب"، دانشمندان اسرائیلی نحوه کار قبلی خود را بر روی جوهرهای زیستی (مواد و سلول‌های قابل چاپ) برای ایجاد ساختارهای سه بعدی در آزمایشگاه را شرح می دهند. تمرکز اصلی برای چاپ یک وصله یا "پچ" مربعی از سلولهای قلبی و رگهای خونی با استفاده از یک جوهر زیستی "شخصی شده" بود. یکی که در آن تمام سلول‌ها و مواد از یک بیمار خاص تهیه شده است. این مهم است زیرا جوهرهای زیستی معمولاً حاوی برخی مواد مصنوعی یا مشتق از حیوانات هستند.
 
به عنوان شکوفایی نهایی، تیم همچنین سلول‌ها را به شکل قلبی به اندازه قلب چاپ کرد. متن مقاله اصلی به وضوح بیان می‌کند که ساختار قلب چاپی قلب واقعی نیست و فاقد بیشتر ویژگی‌های لازم برای کار یک قلب است. اما در کنار آن تصاویر قابل توجه، این جنبه‌ی اصلی کار است که به مقاله کمک کرده تا چنین رسانه‌ای شود.
 
این ممکن است مانند حسادت کردن از دانشمند رقیب به نظر برسد. با این حال، من از علم انتقاد نمی‌کنم. این کار چشمگیر است - ممکن است تکه‌های قلبی پیشرفت مهمی در این زمینه داشته باشند.
 
من بیشتر نگران گزارش‌های رسانه‌ای هستم و تصور می‌کنم که زمینه تحقیق ما بسیار پیشرفته‌تر از آن چیزی است که هست. قلب شما یک ارگان واقعا پیچیده است.
 

وقتی تحقیقات پزشکی بیش از حد مورد بررسی قرار می‌گیرد

احساس گرایی در روزنامه نگاری علمی بسیار زیاد است. و زمینه bioprinting 3D یا چاپ زیستی سه بعدی به ویژه بسیار جالب است، زیرا در حال حاضر توسط "طوفانی کامل" از تبلیغات به آن دامن زده شده است: در حول و حوش آوازه گسترده‌تری پیرامون چاپ سه بعدی ساخته می‌شود، به گونه‌ای فریبنده برای فهمیدن آسان است، و ایده‌های افسانه‌های علمی را با تأثیر بالقوه در نتایج واقعی سلامتی در هم می آمیزد.
 
نمونه‌های اخیر دیگری از گزارش گیری‌های احساسی در زمینه bioprinting یا چاپ زیستی وجود دارد.
 
به عنوان مثال، دانشگاه ویک فارست پس از گزارش‌هایی مبنی بر این که دانشمند آنتونی آتالا کلیه انسان را به صورت زنده روی صحنه چاپ کرده است، مجبور به صدور اعلامیه روشنگری در این رابطه شد.
 
در دسامبر 2015، مقالات خبری اعلام کردند که یک پسر 14 ساله اولین بیمار انسانی است که در صورت او "بینی چاپی سه بعدی" کاشته شده است. نقاط ضعف اخلاقی متعددی در ارتباط با تصاویر بیش از حد بزرگ شده از تولید چاپ زیستی در رسانه‌ها وجود دارد. در واقعیت، از چاپ سه‌بعدی فقط برای ایجاد الگویی استفاده شده بود تا به جراح کمک کند که قطعات جسم غضروفی اهداکننده را به شکل صحیح جمع کند.
 
ما با این تصور رو به رو می شویم که (چاپ زیست سه بعدی) bioprinting 3D یک فناوری بالغ و بالینی در دسترس است، در حالی که در حال حاضر چنین نیست.
 

مضرات یک کمی تبلیغات چیست؟

نقاط ضعف اخلاقی متعددی در ارتباط با تصاویر بیش از حد بزرگ شده از تولید چاپ زیستی در رسانه‌ها وجود دارد.
 
مشکل این است که رسانه‌های جمعی یکی از مهمترین منابع بهداشتی و اطلاعات پزشکی برای عموم مردم به ویژه بیماران آینده نگر هستند.
 
تصویر برداری مثبت از یک فناوری جدید در رسانه‌ها می‌تواند بر رضایت بیمار برای تحت معالجه قرار گرفتن با آن فناوری تأثیر بگذارد و حتی می‌تواند شرکت کنندگان آینده نگر را برای درخواست ثبت نام در کار آزمایی بالینی ترغیب کند.
 
من خودم این را دیده‌ام. هر وقت تحقیقات خود ما، خصوصاً در تلویزیون گزارش شود، صبح روز بعد از افرادی که مایل به ثبت نام در یک معالجه خاص هستند، تماس تلفنی دریافت می‌کنم. در تلویزیون این پیام به ندرت مخابره می‌شود که ما هنوز در مرحله آزمایشی هستیم و با آزمایش‌های انسانی هنوز سال‌ها فاصله داریم.
 
در بدترین حالت، حول و حوش فن آوری جدید می‌تواند فرصتی برای شارلاتان‌ها بی پروا ایجاد شود، مانند آن جراح‌ زیبایی که گفته می‌شود یک فن آوری سلول بنیادی غیر قابل تایید را در بورلی هیلز فروخته است. کار او با یک بیمار با تکه‌های استخوانی در پلک او به پایان رسید.
 
رسانه‌ها از جراح بدنام قفسه سینه پائولو مکشیارینی گزارش می‌کنند که نای مصنوعی را در بدن بیمارن می‌کاشت شاید برای این که سکویی برای شتاب دادن به برنامه تحقیقاتی‌اش باشد. هفت نفر از نه بیماری که یکی از پیوندهای نای مصنوعی وی را دریافت کرده‌اند، از دنیا رفته‌اند.
 

آناتومی تبلیغات

تغذیه شده با با گزارش دهی پر شور و شوق، فن آوری‌ها تمایل دارند از الگویی به نام چرخه Gartner Hype پیروی کنند: اول بار در یک "اوج انتظارات متورم" ناپایدار قبل از افتادن به "تغار سرخوردگی" شناور می‌شوند.
 
این پدیده می‌تواند منافع بسیاری از بازیگران صنعت علم را به تأمین کند. بنابراین چگونه می توانیم اوضاع را اصلاح کنیم؟
 
ادعاهای اغراق آمیز پیرامون داستانهای خاص تمایل دارند تحت یک اثر گلوله برفی روی یکدیگر بنا شوند. این بدان معنی است که همه کسانی که در ایجاد و به اشتراک گذاشتن داستان‌های علمی نقش دارند می‌توانند از آن بالا روند: دانشمندان، مجلات، دانشگاه‌ها و روزنامه نگاران.
 
فروش کالا برای دانشمندان مدرن به یک مهارت ضروری تبدیل شده است - واقعاً، هر برنامه کمک هزینه یک مرکز فروش است. در حقیقت، به نظر می‌رسد که علم آکادمیک به عنوان یک کل، به سمت هارت و پورت هر چه بیشتری گرایش دارد.
 
در مقالات منتشر شده استفاده از اصطلاحات مثبت مانند "نوآورانه"، "بی سابقه" و "پیشگامانه" در چهار دهه گذشته هزاران درصد افزایش یافته است. دانشمندان باید در این گفتگو با احتیاط عمل کنند و هنگام صحبت با رسانه‌ها خود را کنترل کنند - به ویژه در مواردی که گفته‌های آنها توسط بیماران آینده نگر و گروه های مدافع بیمار بسیار جدی گرفته می‌شود.
 
منبع: Cathal D. O'Connell  - University of Melbourne